دهکده جهانی پاورپوینت

نشر توسط:نعیم ایرندگانی درباره : لطیفه ,
Views 1237 تاریخ : پنجشنبه 12 تیر 1393 نظرات (0)

یه روز یه آقایی نشسته بود داشت روزنامه می خوند یهو زنش با ماهیتابه زد تو سرش 

مرد:چرا زدی تو سرم

زن:تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم نوشته بود سامانتا

مرد:دیروز تو یه مسابقه اسب دوانی شرکت کردم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود

زن:معذرت خواهی می کنه میره به کارهای خونه میرسه

3 روز بعد مرد در حال تماشای تلوزیون بود که قابلمه تو سرش کوبیده میشه می بینه زنشه ازش میپرسه چرا زدی تو سرم

زن:سامانتا زنگ زده بود

شوهری به زنش پیامک می فرسته میگه سلام عزیزم من امشب دیر میام خون لباسای کثیفمو بشور ظرف هارم بشوری دید جواب پیامکو نفرستاد یه پیامک دیگه ارسال کرد و گفت راستی یادم رفت به حقوقم اضافه شده میرم برات هدیه بگیرم 

زن:پیامک زد و گفت راست میگی 

شوهر جوابشو ارسال کرد گفت شوخی کردم می خواستم بدونم پیامک اولی به دستت رسیده

اتفاقات ازدواج برای آقایان

قبل از ازدواج خوابیدن تا لنگ ظهر

بعد از ازدواج بیدار شدن اول وقت

قبل از ازدواج رفتن به گردش های هفتگی

بعد از ازدواج رفتن تو حیاط با اجازه

قبل از ازدواج وایسادن تو صف سینما و کنسرت

بعد از ازدواج وایسادن تو صف نان و شیر

قبل از ازدواج پول توی جیبی گرفتن از بابایی

بعد از ازدواج دادن همه حقوق کار به خانم

قبل از ازدواج خوردن بهترین غذاها بی منت

بعد از ازدواج خوردن غذای سوخته با منت

قبل از ازدواج آموزش گیتار و موسیقی

بعد از ازدواج آموزش شستن ظرف و عوض کردن پوشک بچه

قبل از ازدواج رفتن به جاهای تفریحی

بعد از ازدواج حسرت رفتن به پارک